نیایشنیایش، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات نیایش

۹۷/۶/۲۸

سلام مامان قربونت برم .دیروز شما رو از شیر گرفتم خودم از دیروز قلبم داره مبارکه.از غصه برای چهره مظلومیت.فدات شم .دیروز وقتی از در اومدم و شما شیر خواستی من گفتم اوف شده و شما با یک حالت مظلومانه ای گفتی نگو دتا نگو مامان .بعد رفتی یک گوشه نشینی و با مظلومیت به من نگاه کردی.نه گریه ای نه فریادی.این حرکتت برام خیلی سنگین بود .از دیروز هم هر از گاهی میای و آروم میگی اوفه؟من هم میگم أره و میری ولی از دیروز ما هرچی شما میخوای می‌خریم و انجام می‌دهیم تا کمتر بهت فشار بیاد. ...
28 شهريور 1397

۹۷/۶/۲۴

پیش نمایش مطلب شما : سلام.مامانی.حرف زدنت تقریبا داره کامل میشه.جمله های بلند میگی.الان داشتی شعر شب شد لالا کن رو میخوندی. به خیس میگی سیخ ستایش=دتایه یا دتا خالی. هروقت با تلفن با ما صحبت می‌کنی میگی بریم پا(پارک) چیکار میکنی؟=چه کردی؟ ماشین آریو=آیو عینک =عنکا یه عالمه حرفها و کارها ی شیرین دیگه که به وقتش میگم....
24 شهريور 1397
1